۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه

قانون و مشروب

خوبه که تو زندگی واسه خودمون، قانون درست کنیم. قوانین کاربردی و ساده.
من یک قانون دارم واسه مشروب خوردن. تنهایی، ننوش. حتی امتحان هم نکردم که ببینم حال میده یا نه.
نمیدونم از بچگی این حرف تو خانواده ما بود و پدربزرگم همیشه میگفت، ببین با کی و چی و کی مشروب میخوری.
این قانون ساده چند تا خوبی داره. اول که بهت شخصیت و کلاس میده. داشتن عقیده محکم، برای اعتماد به خود، لازم است.
اما چیزی که بیشتر توجه من را جلب کرده اینه که با این قانون، مقدار مشروبی که میخوری کمتر و کنترل شده است.
داستانش هم به این صورت هست که وقتی 18- سال بودیم، مشروب کمتری داشتیم و دوستان بیشتر. پس مشروب کمتری بهمون میرسید که برای اون سن و دوره خوب بود. وقتی 18+ شدیم که هم دوست زیاد بود و هم مشروب و البته بدن هم آماده و تشنه. زمان هم برای تجربه کردن و اشتباه داشتیم. پس زیاد خوریدم و زیاد تجربه کردیم. وقتی 30+ میشی داستان باز تغییر میکنه. مشروب زیاد ولی دوستان کمتر. یا ازدواج کردن یا مهاجرت! پس مشروب کمتر میشود ولی کیفیتش به شدت ارتقاء پیدا میکند. این بالانس برای سلامتی بدن هم خوب است و ناخودآگاه با این قانون، با تغییرات فیزیکی بدن، همراه میشیم.
البته فکر نکنم لازم باشه که اشاره کنم که این نوشته در حالت خماری و سردرد بعد از مشروب خوری دیشب نوشته شده.
شب شراب با دوستان، بیارزد به صبح خمار

۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

بیگ دماغ ایسم

مژده به دارندگان دماغ گنده و بزرگ
این داستان از اونجایی شروع شد که عمل زیبایی بینی در این مملکت آریایی به شدت مقبول واقع شد و مردان و برادران ، زنان و خواهران همگی دسته جمعی به جای رفتن به زیارت، به زیر تیغ جراحی رفتند و ترانه ی پارسال همه دست جمعی رفته بودیم زیارت، جواد شد.
حکایت در دنیای مجازی به گونه ای دیگر است. انتخاب عکس های خوش دماغ از زاویه مناسب بین میلیارد ها عکس و آپلود کردن آن در فسی بوک و اینستاگرام و هجوم لایک های گمراه شده . حتی کار به جایی رسیده که در ارتباطات تصویری نظیر اسکایپ و تانگو ... اول مدل و زاویه دماغ تنظیم، سپس ارتباط برقرار میشود. که به زیان ساده میشود،خود داف پنداری زنان و برد پیت پنداری آقایان.
در این چند روز به تک بودن دماغ خود پی برده ام. اما چیزی که من را به حیرت واداشته، سایز و مدل بینی هاست. نمیدونم چطور توضیح بدم. یعنی نمایان شدن مغز سر ازحفره بینی، واقعا زیباست؟! دماغ مایکل جکسون هم اشتباهی بود و ادعایی نداشت. فکر نمکنید با رسیدن به سن های بالاتر چه قیافه مسخره ای پیدا میکنید!
اینجاست که خوش دماغان حرف اول را میزنند و در جنگ طبیعت و بقا، گوی سبقت و جذابیت را می برنند. مثال این داستان هم دماغ آقای صدا، ابی است که با بالا رفتن سن و سال، یکی از خوش تیپ های روزگار شده است. روزی را می بینم که عمل پیوند دماغ، مد و متداول شود و مانند لب و سینه ها، دماغ خود را بزرگ کنند.

پ. ن:
1. در دورانی که از جوش های بلوغ رهایی پیدا کرده و تازه متوجه دماغ ام شده بودم، دوستی داشتم که خیلی جدی بهم میگفت که اگه عمل کرده بودی، هیچ وقت باهات دوست نمیشدم. باران رحمت سزاوارش.
2. دماق، اشتباه است.
3. همانگونه که به غذای شور، خوش نمک گفته میشود، به دماغ بزرگ هم خوش دماغ بگویید.

۱۳۹۲ مرداد ۴, جمعه

زندگی مجردی

زندگی مجردی در ماه یعنی غذایی که 3 روز پیش درست کردی را هر روز بخوری

اقتصاد به زبان ساده

 چهارسال پیش با نصف حقوقم رفتم ترکیه. امسال با کل حقوقم هم نمیشه.
 بچسبید به شغل پدراتون و مغازه و کارخانشون. بهترین شغل دنیا داشتن ددی پولداره

دانشجو که بودم میرفتیم رستوران، قیمه یا قرمه سبزی میخوردیم 500 تومن. یه جورایی واحد پولمون شده بود. میگفتیم با این پول میشه 4 پرس قیمه خورد

پارازیت و وبلاگ

دلم برای تلویزبون تنگ شده. بی بی سی پارازیته. نود هم تعطیلاته
عادت کرده بودم بی بی سی همیشه روشن بود.  تلویزیون دو ماهه دیگه روشن نمیشه
بهتر. توییتر و کشف کردم و گوگل+ و اینستاگرام . همه را دارم تست میکنم :دی
و حالا هم وبلاگ دارم. بدقلق

ماموریت کاری (قمصر کاشان)

ماموریت کاری باید زمینی باشه تا بتوانی با خودت وسایل لهوولعب را بیاوری. چی بود ماموریت هوایی با اون همه استرس که مهماندارها بهت میدن

اومدم کاشان. یک در این شهر، بعدازظهر باز نیست. روی تابلوش نوشته شبانه روزی

یک مجموعه تفریحی داره روی تابلو تبلیغ اش نوشته : باغ پرندگان و چرندگان چرندگان؟

قمصر یک هتل گلستان داره. وقتی اتاق و بهت میدن ازت می پرسن: شام چی میخوری؟!!! ساعت 4 باید نوع شام را مشخص کنی

رزپشن هتل زنگ زده میگه شام ساعت 9:30 حاضره. قبلش و بعدش نمیشه! واقعی واقعی

هتل مسواک نداره!! باید از سوپرمارکت بخریم که اونم بسته بود!

توی راهرو هتل قمصر با شورت قدم میزنم. هیچ کی نیست. فکر کنم دوربین هم نداره. فقط همکارم کف کرد

رفتم دوش گرفتم با آب سرد! هتل رزپشن هتل توضیح داد که باید 15 دقیقه آب را باز بزارید تا آب گرم بشه

یک خواب شیرین 10 ساعته، پایان دلنشین در هتل پاشیم بریم به کار و زندگی برسیم

طرق عبور از عوارضی توسط راننده کارخانه
 -میخوام برم همین روستای بغل 
-از وزارت راه هستیم 
-عبور از خط اتوبوس ها 
میخوام بعد از عوارضی دور بزنم

راننده کارخانه آدم دوست داشتنی بود میگفت وانت تصادف کرد با بار گیلاس. دو تا جعبه گیلاس بردم خونه شربت آلبالو!!! درست کردیم
 

ماموریت کاری (مشهد)

پرواز داخلی ساعت 5 صبح، خر است. ماموریت فقط پولش خوبه.

ژانر ملت در فرودگاه و هواپیما:
 ساعت 5 صبح دختر فول آرایش کرده با عینک آفتابی در سالن انتظار. تنها بود، دیت نداشت
پلیس یک چاقو سوئیسی و آچار! از کیف همکارم در آورد. بعد سربازه بهمون داد و گفت دیگه نیارید تو هواپیما

دیالوگ با رزپشن باحال هتل
یک اتاق میخوام رو به دریا - 
نداریم - 
پس رو به جنگل بدید -
  نداریم. فقط رو به حرم داریم-

مهماندارهای ماهان مستقیم از بهشت آمده اند. در این فقر شغل های هات، رقابت سنگینی با فروشنده داروخانه دارن
دلیل سقوط هواپیما در ایران، وجود حوریان بهشتی به عنوان مهماندار است. سقوط با حوریان، راه ورود به بهشت است
فرودگاه مشهد،فرودگاه عربستانه.از بس داره. خوبه پول نفتشون و میان اینجا خرج میکنند. ما میریم

همکار و کارخونه و شوروی

با 7 نفر از همکارهای کارخونه میخوایم بریم پینت بال. 4تاشون کفش اسپورت ندارند.همکاره داریم

امروز رفتم سلمونی کارخانه. 15 دقیقه ای اصلاح کرد. 2500 تومان! زنده باد کارگر. زنده باد شوروی. ژن و میراث کمونیستی ام، شدیدا تحریک شده

همیشه دوست داشتم به جای روسیه بگم، شوروی

آبگوشت

میدونستید همین که اجدادمون از کباب خوردن به خوردن رسیدن، یکی از نشانه های تمدن و شهرنشینی است
-
میتونید اسم را بزارید، دو ذوقه. یعنی دوبار ذوق میکنید. اول با آب و تریت. بعد با کوبیده اش
-
چرا میگید فیلم ای بده؟ یکی از نشانه های بزرگ شدن در کودکی، له کردن پیاز با مشت، کنار سفره بود
 -
همه لرزش ِ دست و دلم از آن بود
 ای ، ای چهره ی سُرخ ات پیدا نیست
 -
به چشم خویشتن دیدم.شام آخر فوتبالیست ها و والیبالیست ها ب، بود.
  -
 شام آخر باشه. تکبیر
 -
سلطان ، علی  
 -
  بهترین کارگردان فیلم ای. فقط خام خام و خونی. با بهترین موزیک فیلم
 -
دلیل لبخند کشف شد. سفره لذیذ با پیاز و سبزی و ترشی و سنگک.... بدون ترس از اضافه وزن
 -
آی ام این ریلیشن شیپ ویت
   -
حق مسلم ما است
 -
 تا امروز نمیدونستم که کلمه تلیت غلط است و صحیح آن تریت است. این بود آرمان های ؟

انجیرایسم

هیچ وقت انجیر را قبل از خوردن، نشورید. مزه عالیش و از دست میده. حوصله کنید و پوست بکنید یا دل قوی دارید و با پوست بخورید.
 انجیرایسم

ژانر

اونهایی که بعد از مرگ تنها چیزی که از ایشون فهمیدن، اینه که کارکتره خر در نمایش شهر قصه بوده

اونهایی که تا صبح اخبار را دنبال کردند اما از خواب که بیدار شدند استتوس گذاشتند که این موضوع به ما ایرانی ها ربطی نداره

اونهایی که هر اتفاق و اعتراضی تو دنیا میشه، میگن صداش در نمیاد و حقش همینه

To be or not to be, that is the question

پیتزا قرمه سبزی یا جبر جغرافیایی؟ دت ایز د کوزشن

 کیوسک
http://www.iransong.com/song/25211.htm
محسن نامجو
http://www.iransong.com/song/28789.htm

می Mey

شب شراب بيرزد به بامداد خمار
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی      مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد

صفا سیتی

با دو جماعت نروید صفا سیتی. یکی دوست دختر پسرهایی که تازه با هم دوست شدند. اینقدر لوس و تایتانیکی هستند که عسل بالا میاری. و با اونهایی که چند سال با هم دوست هستند. همچین همدیگه را قهوه ای میکنند که به سینگل بودنت افتخار میکنی. اگه مثل من هم مجبور شدید که برید، حتما با ماشین خودتون برید که بتونید محل فاجعه را ترک کنید

بنفش

دیشب بردیم. علاوه بر صندوق ها،از اون مهمتر خیابون ها را و بودن دوباره در کنار هم. جای دوستانی که ایران نیستند خالی. اما دوست داشتم دیشب دو گروه را ببینم. طرفدارهای جلیلی و همسو با اونها دوست های عقل کل تحریمی. خودتون را از بودن با مردم کوچه و بازار محروم نکنید. از پشت سیستم هاتون کمی تکون بخورید و مانند ساندیس خورها توهین نکنید.
90% شعارهای دیشب برای موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی و نداها بود. روحانی
همراه شو عزیز
25 خرداد 92 با حال و هوای 25 خرداد 88

سینما / تنهایی / گذشته

 تنهایی رفتم سینما.
13 سال پیش تنها رفته بودم فیلم مزخرف آبی (حمید لبخنده) . دوستم! با دوست دخترش خونه ما قرار داشت و بودن من، ناجایز.
البته فیلم طعم گیلاس را هم تنها دیده بودم . دوستم دیر رسیده بود و بعد از فیلم آنقدر غرق و مبهوت بودم که پیداش نکردم و تا خونه پیاده اومده بودم. اون موقع موبایل نبود! ( بود، ما نداشتیم)
حالا چرا اینقدر این داستان برام جالب بود.
اولش اینه که من اصلا نمیتونم این جور جاها را تنها برم. برام مثل تابو میمونه. مثل تنها عرق خوردنه. با کنسرت و تئاتر هم همین مشکل را دارم. حتی بیشتر. چون امکان دیدن فیلم در خونه هم هست اما کنسرت و تئاتر ...
یعنی اینجور بگم که بدترین قسمت زندگی، همین نرفتن هاست.
اما قسمت جالبش. وقتی تنها میری سینما، به راحتی میتونی افراد مثل خودت را پیدا کنی. قبل از شروع فیلم میتونی دخترهایی را ببینی که تنها اومدند. قبلا که جفت میرفتم سینما، اصلا متوجه این گروه نشده بودم. به راحتی هم میشه سر صحبت را باهاشون باز کرد. چون مثل شما هستند و در سینما معمولا فرهنگی و خوش صحبت.
اگه کارکتر بارنی ( سریال ملاقات با مادر) به شما نزدیکه، سالن انتظار سینما و دختران تنها، بهترین منطقه شکار و پیدا کردن یک دختر خوب و فهمیده است که بشه باهاش دو کلام حرف حسابی هم زد.
نکته کنکوری : ساعات قبل از غروب، احتمال ملاقات با خانم های خانه دار فرهنگی زیاده و حواستون به حلقه باشه. اشتباه من را نکنید!
گذشته را دیدم. گذشته، نگذشته.

آداب اینستاگرام


1. گرفتن یک عکس در آیینه با محصولات اپل، الزامی است.
2. گرفتن یک عکس از غذای شیک و مجلسی، واجب کفایی است.
3. عکس با مایو و کنار استخر در تابستان، حق الناس است.
4. تا اینستاگرام خز نشده، سوء استفاده های خود را بکنید. حق النفس.
5.داشتن پاهای خوش عکس، واجب است. این همه عکس پا در هیچ جا نمی بینید. پاهاتان را مانند بینی هایتان، عمل زیبایی کنید.
6. استفاده از آن در ماه رمضون حلال است و روزه را باطل نمیکند. فیلتر نیست!
7. استفاده و لذت بردن از آن، خیانت به فیسبوک نیست. هر دو مهریه زن مارک زاکربرگ است.
8. قابلیت 15 ثانیه فیلم را دارد. پس عکس غذا، آینه و آیفون، مایو و پاهای خود را با هم ادغام کنید. حق الله.
9. استفاده از هشتک حدی دارد. مانند تگ کردن های فیسبوک، گندش را در نیاورید. #هشتک نابجا، حد شرعی دارد و حرام است.
10.لایک کنی، لایکت میکنم. فالو کن تا فالو شوید. مبادله و معامله لایک حلال است. خمس آن به عمه زاکربرگ میرسد.

ماه رمضان

تنها فایده ماه رمضون اینه که متوجه میشیم که چقدر دوست و همکار مریض داریم. اکثرا هم زخم معده!!

تنهایی

تنهایی نیست. بی تن ها ایست

زیمباوه پرابلم

هر جور فکر میکنم نمیشه راهی پیدا کرد که این دو واقعه را برای شهروندی از زیمباوه توضیح داد.
در کشوری اروپایی با رسیدن گرمای هوا به 30 درجه، دولت شروع به پخش آب خنک در خیابان به شهروندان نازنازیش میکنه که مبادا گرمازده شوند.
در کشور عزیزمان! این روزها با گرمای بالای 40 درجه، جرات نداری یک جرعه آب در خیابان بخوری که حکومت چوب تو آستینت میکنه.

چرا بد قلق؟!

به نام دانش و خرد
اسم هر کسی و مکانی به نظرم تاثیر و اطلاعات زیادی را در برخورد اول به شخص میدهد
بد قلق اسمی بود که دوستام روی من گذاشتن و من با شناختی که از خودم داشتم، راضی ام
زندگی واسه من آسون نبوده و من هم سخت ترش کردم
همون جور که دنیا واسه من خوش قلق نبود، من هم واسش خوش قلق ای نکردم
آره من بد قلق ام